چهرۀ خشونتبار استعمار نوین در افغانستان
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

نوشتۀ : بیل وون اوکن

مرکز مطالعات جهانی سازی، 11 آوریل 2013

منطقه : خاورمیانه و آفریقای شمالی

مضمون : جنگ ایالات متحده، ناتو

تحلیل : افغانستان

 

/پاریس/ /12 آوریل 2013


                        


وزیر امور خارجۀ آمریکا جان کری ظاهرا تعدادی بیانیه رسمی به یادمان یکی از کارمندانش ان اسمدینگهوف، 25 ساله، منتشر کرده است که روز شنبه،  بین 5 آمریکائی بوده که سه تن از آنها سرباز بوده اند و در عملیات تروریستی با ماشین مین گذاری شده توسط طالبان در منطقۀ زابل در جنوب کشته شده اند.

مرگ فردی به این جوانی، همانند مرگ نزدیک به 2200 سرباز آمریکائی طی 11 سال جنگ و اشغال، البته تراژیک است. با این وجود، جان کری در بیانیه هایش بر آن نیست تا از غم نزدیگان و دوستان این زن جوان بکاهد، بلکه بیشتر بر آن است تا چنین جنگی را که به بهای مرگ این زن جوان تمام شده توجیه کند.

جان کری در مورد مرگ این زن جوان گفت که : «مرگ او تضاد بارز بین دو نظام ارزشی بسیار متفاوت را به تمام جهان نشان می دهد.»  او گفت که از یک سو «یک زن آمریکائی شجاع [...]مصمم به شعله ور ساختن دانش از طریق کتابهای نوشته شده به زبان مادری دانشجویانی که هرگز ملاقات نکرده بود، ولی خود را موظف می دانست که به آنها کمک کند» در حالی که از سوی دیگر «تروریست های تن لش مصمم برای به ارمغان آوردن ظلمت و مرگ برای افراد کاملا ناشناس.»

همان روز که ان اسمدینگهوف جانش را از دست داد، در یک حملۀ هوائی دست کم 18 نفر کشته شدند که 11 نفر از آنها کودکان بین سنین چند ماهه تا شش ساله بوده اند. در این بمباران 6 زن نیز به سختی مجروح شده اند.

ولی جان کری حتی یک کلمه دربارۀ مرگ این کودکان و زاری های والدین آنها مطرح نکرد. روشن است که گزارش مرگ این 11 کودک یک صدم گزارش دیپلمات آمریکائی در رسانه های آمریکائی نیز نبود و مثل همیشه زندگی افغان ها بی ارزش تلقی شد.

باید به یاد آوریم که همین آقای وزیر امور خارجۀ جدید آمریکا، و سناتور اسبق دموکرات در ماساچوست، در آغاز کار حرفۀ سیاسی خود را به عنوان سرباز جوان قدیمی رسما جنگ ویتنام را افشا می کرد. جان کری، در حال حاضر به عنوان ثروتمندترین مرد سنای آمریکا، وقت خود را صرف رو سفید کردن جنگ های نوین امپریالیستی می کند که ایالات متحده به راه می اندازد و بر آن است تا جنایاتی را پنهان نگهدارد که در گذشته در پی افشای آنها بود.

هنر شیوۀ بیان  نزد جان کری، در مورد آمریکائی هائی که به شکل داوطلبانه جهان را به نور علم روشن می سازند و برای آیندۀ افغانستان را می سازند و تمام سرزنش های واشینگتن که با کلماتی مانند تن لش، تروریستها و نیروهای تاریک اندیش ادا می شود، همان اندازه قدیمی بنظر می رسد که خود استعمار. فرانسوی ها در الجزائر و در هندوچین، بریتانیائی ها در هند، در آفریقا، و قدرت های اروپائی دیگر که طی سه دهۀ پایانی قرن نوزدهم بیش از یک چهارم سطح زمین را از آن خود ساخته بودند، بازی زبانی مشابهی را به خدمت می گرفتند، و مدعی بودند که دست به کار تمدن سازی زده اند در حالی که این کشورها را غارت می کردند و مردم این سرزمین ها را نیز به قتل می رساندند.

ملاقات طولانی بین افغانستان و امپریالیسم آمریکا در حال حاضر به قدمت سی سال رسیده است و با 11 سال اشغال نظامی مستقیم، و یک کنترل نیمه استعماری در رابطه با دولت بزهکار آن که توسط ایالات متحده به قدرت نشانده شده، مشخص می گردد. کدام «نور» و کدام «آینده» را برای مردم افغانستان به ارمغان آورده اند؟

از سال 1979، در زمان رئیس جمهور دموکرات جیمی کارتر، امپریالیسم آمریکا سیاست جنایتکارانه ای را به هدف بی ثبات سازی رژیم طرفدار شوروی در کابل راه اندازی کرد و بر این اساس موجب مداخلۀ نظامی شوروی شد. به همان شکلی که زیبگنیف برژینسکی مشاور امور دفاع ملی در ایالات متحده توضیح داده است، هدف این بود که «برای شوروی ها ویتنامشان را تدارک ببینند». این سیاست با موفقیت تحقق یافت، ولی مردم افغانستان بهای آن را پرداختند. ماشیناسیون واشینگتن به جنگ داخلی دامن زد، یعنی جنگی که تا امروز ادامه یافته و میلیون ها افغان را به کام مرگ کشانده است.

با ارسال حجم بسیار زیادی اسلحه، مشاور نظامی، و پول از سوی سی آی ای، واشینگتن با اسلامگرایان و جبهۀ راست افغان یا دیگر کشورها مانند سعودی ها مناسبات نزدیکی ایجاد کرد. به عنوان مثال اسامه بن لادن میلیونر عربستان سعودی که مردم آمریکا تنها پس از 11 سپتامبر 2001 با نام او آشنا شدند، و به همین گونه بنیانگذاران طالبان و شبح نظامیان دیگری که امروز نیروهای آمریکائی در افغانستان علیه آنها می جنگند.

در رابطه با سالهای اشغال، واشینگتن 100 میلیارد دلار برای بازسازی افغانستان اختصاص  داد، ولی تجسسات دولتی رد پای تنها ده درصد تمام این مبلغ را پیدا کرده است. بخش مهمی از این مبلغ به جیب مقاطعه کاران، همکاران و سیاستمداران بزهکار در سلسه مراتب خاندان کرزای تا پائین دستی ها یشان سرازیر شده است.

پس از یک دهه قیومیت واشینگتن، شرایط زیست در افغانستان به همان اندازه ناامید کننده است که در گذشته و حتی بیشتر. میزان امید زندگی نزد مردان چهل و چهار سال و نیم و نزد زنان چهل و چهار سال است. میزان نوزادان مرده، بالاترین در جهان را نشان می دهد (1600 نوزاد  روی 100000 تولد)، و بیش از نیمی از کودکان زیر پنج سال از عدم تغذیه رنج می برند.

یک سوم افغان ها در فقر زندگی می کنند، بی آن که قادر به پاسخگوئی به نیازهای ابتدائی و اساسی خود باشند، و 40 درصد از مردم بی کار هستند. آمار نشان می دهد که 65 درصد افغان ها از اختلالات ناشی از افسردگی و دیگر اشکال بیماری روانی حاصل از جنگ بی پایان رنج می برند.

این فاجعۀ انسانی به مدیریت باند تبهکار و جنگ سالارانی ادامه می یابد که با زور اسلحۀ آمریکا سر کار نگهداشته شده اند که نه تنها کمک های بین المللی را به تاراج می برند بلکه از تجارت تریاک نیز بهره مند هستند که 90 درصد تولید جهانی را در بر می گیرد.

امپریالسم آمریکا برای مبارزه علیه تروریسم به افغانستان نیامده است. چنین بهانه ای _مبارزه علیه تروریسم _ کاملا با اتحاد واشینگتن و شبهه نظامیان القاعده در جنگ علیه لیبی و سوریه برای تغییر رژیم، در تضاد آشکار قرار می گیرد. در نتیجه عصر روشنائی برای افغانستان افسانه ای بیش نیست. امپریالیسم آمریکا در افغانستان مانند خاورمیانه و  آفریقا مداخله کرد تا حاکمیت برتر واشینگتن را علیه رقیبان اروپائی و آسیائی خود و به ویژه علیه چین تضمین کند، یعنی مناطقی از جهان که از دیدگاه جغرافیای سیاسی سرشار از منابع انرژی است.

هم زمان با اعلام پایان رسمی حضور نظامی آمریکا در سال 1914 دولت اوباما با رژیم حمید کرزای برای حفظ چند هزار سرباز و پایگاه های آمریکا در افغانستان مذاکره می کند. این نیروها باید شامل کوماندوها برای عملیات ویژه باشند که شکار و کشتار آنهائی را که در مقابل آمریکا مقاومت می کنند ادامه خواهند داد، و علاوه بر این مشاوران و مربیان نظامی برای مدیریت نیروهای افغان دست نشانده، و البته نیروی هوائی که برای انجام عملیات مشابه به همین بمبارانی که شنبۀ گذشته در ولایت کنر موجب مرگ 11 کودک شد.

واشینگتن می خواهد افغانستان را به عنوان پایگاهی برای «گسترش قدرت» به سوی بستر دریای مازنداران با منابع سرشار گاز و نفت حفظ کند، یعنی در منطقه ای که باید با رقبائی مانند چین و روسیه مقابله کند. این استراتژی از نطفۀ جنگ جهانی خیلی گسترده تر و مصیبتبارتری خبر می دهد.

مبارزه برای آیندۀ مردم افغانستان و کارگران در تمام جهان بستگی به رویش جنبش واقعا ضد جنگ و ضد استعمار نوین دارد، که با تکیه به بسیج مستقل کارگران علیه منشأ اصلی جنگ و استعمار نوین وارد عمل شود : یعنی علیه نظام بهره کشی سرمایه داری.

 

Bill Van Auken

Article original, WSWS, publié le 10 avril 2013

منبع :

http://www.mondialisation.ca/la-face-brutale-du-neocolonialisme-en-afghanistan/5330860


April 12th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی